- سبو شکستن
- شکستن کوزه سفالین، نومید شدن ناامید گشتن، شراب را ریختن، منع شراب کردن
معنی سبو شکستن - جستجوی لغت در جدول جو
- سبو شکستن ((سَ ش کَ تَ))
- نومید شدن، اظهار عجز کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پی گم کردن: (ترا این کبک بشکستن چه سود است که باز عشق کبکت را ربود ست ک) (نظامی)